• وبلاگ : دوستان همدم
  • يادداشت : خاطرات مهماني خدا
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام بنده فراهي هستم ضمن گرامي داشت دهه فجر انقلاب اسلامي ايام سوگواري امام حسين(ع) را تسليت عرض مينمايم

    هوالمحبوب
    آجرک الله
    يا بقيه الله
    في مصيبت جدک
    روحي و ارواح العالمين لکما فدا’
    شهادت ششمين اختر آسمان امامت و ولايت صادق آل محمد ع امام جعفر صادق ع را به همه محبين و شيفتگان ان حضرت تسليت عرض مي نماييم
    به همين مناسبت ويژه نامه اي تدارک ديده ام از زندگي احاديث سيره مداحي وزيارت نامه.و مطالب خواندني
    پس منتظر حضور گرم وصميمي و پر مهر شما حضرتعالي هستيم که با نظرات وپيشنهادات خود ما را راهنمايي بفرمايين

    امام جعفر صادق عليه السلام
    .عبادت کنندگان سه دسته اند : گروهي خداي متعال را از ترس عبادت کنند و اين
    عبادت بردگان است ، گروهي خداي متعال را به طمع ثواب عبادت کنند و اين
    مزدوران است . دسته اي خداي متعال را براي دوستيش عبادت کنند و اين عبادت
    آزادگان و بهترين عبادت است .
    اصول کافي ، ج 3 ، ص 131
    خاک پايتان طوطياي چشمانمان باد
    يا حق امام حسن مجتبي پشت وپناه تون

    *** بنام تو اي قرار هستي ***

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما برادر بزرگوار

    شهادت جانسوز رئيس مكتب تشيع ، بنيان گذار فقه جعفري ، صادق آل طاها ، امام جعفر صادق عليه السلام را به پيشگاه امام عصر عج الله تعالي فرجه شريف ، شيعيان و دوست داران اهل بيت عليهم السلام و شما برادر بزرگوار تسليت و تعزيت عرض مي كنم

    التماس دعا

    چون چشم تو دل مي برد از گوشه نشينان

    دنبال تو بودن گنه از جانب ما نيست

    //////////////////////////////////

    اللهم عجل لوليك الفرج ... الهي آمين

    سلام

    خيلي ممنونم كه به من سرزدين

    همين جور كه معلومه همشهري هستيم

    من هم خوشحال ميشم با شما بيشتر اشنا شم

    در خدمتيم

    ايدي شما رو هم اد كردم

    وبلاگ زيبايي دارين

    اگه مايل به تبادل لينك بوديد من در هر دو وبلاگم در خدمتيم

    يا حق امام حسن مجتبي پشت وپناه تون

    ابا صالح بيا بنما عنايت
    نمايم با دل خسته صدايت
    اباصالح به دام تو اسيرم
    صدايت ميزنم تا كه بميرم

    سلام

    خاطره ... باز گريم ميگيره الان... همين قدر بگم كه كلي دلم براي رمضان تنگ شده

    طاعات وعبادات قبول

    يا زهرا

    شوخي كردم خاطرم كجا بود حاج آقا

    f

    دوست عزيزم سلام ، سلامي چو بوي خوش قرآن

    سَلَامٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ

    با عنايت خداوند متعال و لطف حضرت حق مجموعه وبلاگهاي گروه پرسمان قرآني

    به شرح زير به سايت پارسي بلاگ منتقل گرديد .

    1- وبلاگ عدل الهي

    www.adleelahi.parsiblog.com

    2- وبلاگ توحيد ناب

    www.tohidenab.parsiblog.com

    3- وبلاگ اخلاق و عرفان

    www.akhlaghoerfan.parsiblog.com

    4- وبلاگ حقوق زن

    كلاً خاطره بود مي دونين چرا چون هر چيزي كه زمانش ميگذره به خاطره تبديل ميشه

    سلام

    خوب به سلامتي بعد يه عمري وبلاگتونو به روز كردين!اما چرا اينقده مختصر؟!

    من يك خاطره ي بسيار جالب از اين ماه مبارك دارم كه در اين ماه آغاز شد ولي هنوز يه خورده ش باقي مونده،هروقت پايانش مشخص شد،براتون مي نويسمش يا اينجا يا جاي ديگه!

    سلام

    خاطره ي خاصي نداشتم

    ديگه چي بگم؟.......

    همين ديگه

    التماس دعا

    فعلا باي

    سلام
    همش خاطره بود كدومش رو بگم ؟

    *** بنام تو اي قرار هستي ***

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما برادر گرامي

    ديدم شما كه فراموش كرديد خواهرتون رو و سري نميزنيد گفتم من بيام.

    اما خاطرات ماه رمضان، يكيش رو براتون تعريف مي كنم.

    نميدونم چه جوريه كه آدم دوست داره افطارش رو با يك نون داغ سنگك يا بربري باز كنه . فكر نكنيد فقط من اينجوريم ها ، نه اكثرا اينطورند ، دليلش هم صفهاي طويل نزديك افطار هست . به هرحال من كه از اول ماه مبارك هرشب دلم اين نون تازه خصوصا سنگك رو ميخواست ، ولي خستگي كار و كلاس واقعا فرصت نميداد كه دوساعتي هم تو صف بايستم . اين بود كه هرشب از اين خواسته چشم پوشي ميكردم. تا اينكه بلاخره روز هجده ماه مبارك عصر كه از كلاس بر ميگشتم ، چشمم افتاد به يه نانوائي سنگككي كه صف اونهايي كه يك دونه نان ميخوان خيلي طويل نيست ، نگاهي به ساعتم كردم ، ديدم يه كم وقت دارم ، دل زدم به دريا و رفتم تو صف ، يه نيم ساعتي گذشت تا نوبتم شد ، وقتي نون رو گرفتم يه صدتوماني دادم به آقاي نانوا، داشتم بر ميگشتم كه صدا كرد خانوم پولت رو بگير ، امروز نون صلواتيه .

    جالب بود من نيم ساعت توصف بودم اما اينقدر غرق افكار خودم بودم و به افطار كردن با يك نان داغ تازه فكر مي كردم كه اصلا متوجه نشده بودم كه همه صلواتي نون گرفتند. از نانوائي اومدم بيرون و چند تا صلوات فرستادم ، ديدم چند تا صلوات كمه يه فاتحه هم براي اموات اون بنده خدائي كه هزينه اين همه نان در يك روز رو تقبل كرده بود فرستادم و با خوشحالي و البته درست سر افطار به خونه رسيدم

    شايد باورتون نشه ، اما اون نان خوشمزه ترين چيزي بود كه تا به حال خورده بودم .

    التماس دعا